سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوش به غار، غار به دوش
بعضی ادم ها از غار مبعوث می شوند.. من یک غار روی دوشم دارم.. ارتفاع غار من به اندازه دوش من است.. من شب ها و روزهای زیادی را توی غار بوده ام.. اما می دانم برای بعثت نباید غارنشین شد..لاجرم غار به دوش شدم..
 
سه شنبه 94 تیر 2 :: 1:37 صبح :: نویسنده : غار به دوش

.......

بده که ادم تو روزای شادش غمگینه ؟

بده که یکی هست که دوستت داره ولی نمی تونه حالت رو خوب کنه ؟

حمزه دوستم داره ولی نمی تونه حالم رو خوب کنه..

بدی من اینه که همه ی زندگیم تو صورتمه.. که همه چیز رو از صورتم می فهمه.. و بده که حالت بد باشه و همه بفهمن و نتونن خوبت کنن...

خدایا من تو رو دوست دارم

گاهی با خودم می گم خوب حمزه رو به خاطر خدا دوست داشته باش.. می دونی سخته..

بوده روزهایی که دوستش داشتم..

هنوزم دارم .. ولی خیلی وقتا از رفتاراش بدم میاد.. از بی خیالی های خودش و خانوادش بدم میاد..

بدم میاد که یه کارایی رو نمی کنن یا دیر می کنن.. بدم میاد که تا بیاد مراقب من باشه من هزار بار ازون جلوترم..

ادمای خوبی اند ولی شیوه زندگی خیلی ریلکسی دارن... 

یه زجر مداومی رو دارم تجربه می کنم..

که امیدوارم بتونم یه تغییر حاصل کنم..

یعنی باید نقش بازی کنم..

باهاش ادامه بدم و همه قلبم رو بهش ندم؟

شاید درستش هم همینه..

یاد حرفای پدرم می افتم... می تونی باهاش زندگی کنی اما همیشه عمرت باید زجر بکشی.. و من همیشه دارم زجر می کشم...

خدایا ناشکر نبوده و نیستم.. من اصلا می دونم همش تقصیر خودمه.. ولی خدایا دوست داشتم و دارم بنده ی خوبی باشم.. خواهش می کنم کمکم کن.. احساس بدبختی دارم.. خدایا دارم زجر می کشم...




موضوع مطلب :


 
درباره وبلاگ

می دانم که دوشم به رگ گردنم نزدیک است!

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 15252